اولین روزهای نامزدی من مصادف شده بود با یکی از سنگینترین پروژه هایی که تا به اونروز متقبل شده بودم و بجای مأنوس شدن با همسر، با کدهای .Net وَر میرفتم!
ازونجایی که من و خانومم از هم دور بودیم و دانشجو؛ تقریبا ماهانه یا دوماهانه همدیگه رو میدیدیم. و نکته جالب ماجرا این بود که هر موقع همسرِ گرامِ ما نیت میکرد که بیاد یه مدتی مهمون ما باشه، یه پروژه ای سروکلهش پیدا میشه و از قضا، مشتری هم بسیار عجله داره!
و آخرین موردش هم همین الان هس که بعد از مدتها، خانوم اومده پیش ما و همین حالاتر، دو پروژه فوریفوتی به من خورده!
وقتی این دو-سه سال رو مرور میکنم، میبینم هرموقع که خانومم به طرفِ من اومده، با خودش پروژه یا بعبارتِ بهتری «برکت» هم آورده.
و وقتی ایشون نیست، خشکسالی هست و بیکاری و pes !!!
این از اون مواردی هست که انسان اگه بهش ایمان داشته باشه، با اندکی تلاش، به عینه تأثیرشو توی زندگی میبینه...
امام صادق علیه السلام می فرمایند که «بیشترین خیر در زن هاست» (روزی، یکی از خیرهاست و فرزند صالح، زندگی سالم و... از دیگر برکات ازدواج)
و همینطور خداوند توی قرآن: «مردان و زنان بیهمسر خود را همسر دهید، همچنین غلامان و کنیزان صالح و درستکارتان را اگر فقیر و تنگدست باشند، خداوند از فضل خود آنان را بینیاز میسازد خداوند گشایشدهنده و آگاه است. »
پ ن: إن شاالله تمام دخترها و پسرهای جوون هرچی زودتر مزدوج بشن و خوشبخت.
پ ن: لطفا سخت نگیرید!