حرف خاصصی نیست...
فقط خدا رو خیلی خیلی شاکرم بخاطر به دنیا آوردن تو! 😊
اینم هدیه مجازی امسال:
حرف خاصصی نیست...
فقط خدا رو خیلی خیلی شاکرم بخاطر به دنیا آوردن تو! 😊
اینم هدیه مجازی امسال:
بله. جانم برایتان بگوید، پارسال همین موقع ها بود که بنده شب سوار اتوبوس شدم به مقصد دانشگاه و صبح خسته و خورد رسیدم و ازونجایی که فرداش اولین امتحان پایان ترمم بود و اصلا اون درس رو نخونده بود شروع کردم به خوندن...ولی لامصب خستگی مراسم عروسی پریشب و خواب کم توی اتوبوس دیشب نمیذاشت درس بخونم و هی چشمام بسته میشد...این شدکه تصمیم گرفتم پاشم برم تو راهرو خوابگاه و راه برم و بخونم...توی پاگرد مشغول خوندن بودم که تشنم شد و رفتم بالا آب خوردم و حین پایین اومدن از پله جزوه رو گرفته بودم جلوم و میخوندم که ناگهان...!
قضیه ازونجایی شروع شد که یهویی دیدم خانومم شروع کرد به کَل کَل درباره استقلال و پرسپولیس و اینکه بنده فک نکنم با یه بُرد(استقلال) به جایی میرسیم!
و فرداش هم نصف شب بهش پیام دادم که چرا نمیخوابی؟؟؟ میگه نشستم پای نود!!!
من: 🤤🤔
(آخه ایشون تا قبل از این فقط و فقط با شرط وجود چیپس و ماست موسیر حاضر بودن کنار بنده بشینن و فوتبال ببینن!!)
و دیروز هم وایساد به دس جیغ هورا که تیممون قهرمان نیمفصل شد و از این حرفا!
...
تا اینکه بصورت اتفاقی یه نظرِ خصوصی توی وبلاگ توجهم رو جلب کرد:
" تیم شما در ورزشگاه ازادی با سه گل تیم سیاه جامگان مشهد رو برد و قهرمان نیم فصل شد" .
و من: 🤓😎
و با یه بررسی اجمالی دیدم بعـــــله!
یکی داره به خانوم تقلب میرسونه! و ایشون یکی از دوستان وبلاگی همسرجان هستن...
خوابم میاد
گشنمه!
شام نخوردم
شام غذای مورد علاقهم بود
بعلاوه بریدنی!
و چند میوه خوشمزه مثه کیوی، نارنگی، پرتغال و انار!
به هیچکدوم میل پیدا نکردم...
خیلی کم اینجور امینی سراغ دارم!