روزگار دو مهندس

دست نوشته هایی از روزگار یک زوج مهندس

روزگار دو مهندس

دست نوشته هایی از روزگار یک زوج مهندس

وبلاگ "روزگار دو مهندس" دربردارنده خاطرات و نظرات یک دختر و پسر مهندس است...

تفکیک جنسیتی
آخرین حرف هـا
ریز مکالمات
  • ۷ شهریور ۰۰، ۱۹:۱۷ - نباتِ خدا
    😂😂😂
راویان
نشان‌واره
روزگار دو مهندس

۳ مطلب در شهریور ۱۳۹۵ ثبت شده است

اولین روزهای نامزدی من مصادف شده بود با یکی از سنگین‌ترین پروژه هایی که تا به اون‌روز متقبل شده بودم و بجای مأنوس شدن با همسر، با کدهای .Net وَر میرفتم!

ازونجایی که من و خانومم از هم دور بودیم و دانشجو؛ تقریبا ماهانه یا دوماهانه همدیگه رو می‌دیدیم. و نکته جالب ماجرا این بود که هر موقع همسرِ گرامِ ما نیت می‌کرد که بیاد یه مدتی مهمون ما باشه، یه پروژه ای سروکله‌ش پیدا میشه و از قضا، مشتری هم بسیار عجله داره!

و آخرین موردش هم همین الان هس که بعد از مدتها، خانوم اومده پیش ما و همین حالاتر، دو پروژه فوری‌فوتی به من خورده!

وقتی این دو-سه سال رو مرور میکنم، می‌بینم هرموقع که خانومم به طرفِ من اومده، با خودش پروژه یا بعبارتِ بهتری «برکت» هم آورده.

و وقتی ایشون نیست، خشکسالی هست و بیکاری و pes !!!

۱۸ نظر موافقین ۸ مخالفین ۰ ۲۱ شهریور ۹۵ ، ۰۸:۳۹
️️ نوشته شده توسط امین

بارها دیده و شنیده بودم که به اطرافیانم دزد زده؛ اما هیچ وقت نتونستم دزد-زده ها رو درک کنم! آخه تابحال هیچ دزدی به تور من نخورده بود. و همیشه بهشون میگفتم: طرف حتما لازم داشته که برده!!!

دزد کفش

چند روز پیش قرار بود برم شهرستان برای تدریس( تف تو ریا!)

به خانوم گفتم بریم یه کفش آبرومندانه بگیریم؛ ناسلامتی بعنوان استادپروازی دارم میرم! خلاصه رفتیم پارامونت و در عرض یه ربع، یه کفش چرمی ایرانی خوشکل گرفتیم. و البته گرون‌ترین کفشی که تاحالا خریده بودم؛ 110 تومن! .

فرداش کفشه رو پوشیدم و عازم یک مسافرت سه روزه شدم...

۲۴ نظر موافقین ۴ مخالفین ۰ ۱۲ شهریور ۹۵ ، ۲۱:۴۰
️️ نوشته شده توسط امین

اصلا این اینترنت خونه جدید ما معضلی شده که نگوووو :(


اون اولا که نت نداشتیم و تاثبت نام کنیم و وصل شه یه دو هفته ای زمان برد چون سر شرکتش با داداش جان به تفاهم نمی رسیدیم ایشون هی بلدم بلدم کرد و خلاصه طول کشید...!


وقتی وصل شد تا اومدیم شادی کنیم داداش عزیز تر از جان حجم نت را با دانلود فیلم و یک شبه به پایان رسانید و بعد هم خویش را به مظلومیت زد که جیبم خالیه حجم بخرم و ال و بل...! 0__o


بلاخره گذشت تا سر ماه رسید و نت خودش وصل شد و حالا چی؟!

بعله! سیم های دستگاه ADSL کشیده شد و وای فاش قطع شد :/


داداش عزیزتر از جان فرمود خودم درستش میکنم و خداروشکر درستشم کرد و ماهم کلی تو گوشش خوندیم که محض رضای خدا در ساعاتی که رایگان هست فیلم دانلود بفرما و خیالمون کمی ازین بابت راحت شده بود که بعلههههههه!!! پای مامانم خورد به دستگاه و آنتنش کنده شد :/


دیگه نزدیک بود من موهامو دونه دونه بکنم که استاد عزیزم فراخوان داد پاشو بیو اصفهون دنبال پروژه ات :))


و من تازه یادم افتاد که عجب نعمتی بود نت خوابگاه! گرچه مودی بود و اگه ازت خوشش میمود وصل میشد، گرچه سرعتش مورچه ای بود، گرچه هفته ای یک بار خراب میشد و یاالله1 میومد واسه تعمیر، گرچه حجمش و زمانش هردو کم بود و آخر هفته ها میرفتیم به تکدی گری و گاهی راه زنی نت، گرچه وقتی یک دقیقه زمان داشتی به ارسال تمرین یا پروژه قطع می شد، اما حداقل همیشه بود!!! حالا اگه حضورشم پررنگ نبود سعی خودشو میکرد که باشه!که اگه قطع میشه امیدی به وصلش باشه!! مث الان :)))))))


نت خوابگاه جان دوووست دااارم ^__^



1* یا الله واژه ایست که به هنگام حضور مرد در خوابگاه دختران از بلندگو اعلام میشود، (این عبارت در ترکیباتی مانند یاالله هست، یاالله آمد، یاالله منو دید، خواهرم یاالله مورد کاربرد است.)

۱۷ نظر موافقین ۶ مخالفین ۰ ۰۸ شهریور ۹۵ ، ۱۹:۲۳
️️ نوشته شده توسط زهرا