ساعت 6:40 صبح هس. خیلی خوابم میاد. اما باید سریع یه متن آماده کنم. متنی که قول داده بودم که آخر شب بنویسم؛ اما وقتی دیشب ساعت 11 اومدم، دیدم هرچی ریکوئست میدم، مغزم ریپلای نمیده!!
الان حدودا دو هفته ای میشه که بصورت سه شیفت ینی از حدود 6-7 صبح تا 11-12 شب مشغولم...
و خیلی از مواقع نمیدونسم بین کار، گشنگی و خواب کدومشو باید انتخاب کنم :(
و طنز ماجرا اینجاس که آخر شب ها که دارم از فرط خستگی میمیرم، وقتی به رخت خواب میرم، از فرط فکر، خوابم نمیبره...
همه اینا رو گفتم که به اینجا برسم که:
خانومی! ممنون که این روزا صبوری میکنی!
باقی برای بعد...