یه همکار خانم داریم که قراردادی نداره و همینجور میاد و هرازگاهی کاری بهش میسپارن و پولی بهش میدن...
این روزا تابستونه و هیچ کاری نداریم.
اما این همکار محترمه ما هرروز صبح بچهشو میذاره توی مهدکودک و میاد کنار ما میشینه و با لبتابش «شهرزاد» میبینه! و ماهی 90 تومن هم میده به مهد بابت نگهداری بچه.
چند روز قبل دیدم بیکار نشسته و کار خاصی انجام نمیده. یهو دراومد گفت: " شهرزاد هم تموم شد! حالا چیکار کنم؟!!!!!!! " 😑
طفلی بچهش! 😢
یادمه یبارم با کلی شوق و ذوق اومد توی دفتر و گفت: " امروز مامانِ زرنگی شدم و ناهار پختم!!! "
فک کنید: امروز ناهار پخته!
و بازم طفلی بچهش! 😢
الانم که دارم اینا رو مینویسم، متوجه شدم که یه سرگرمی جدید پیدا کرده! الان به همکارم گفت که داره " «باقلوا» بازی میکنه!!! "
پ ن: این روزا یه دغدغه ای برای قشر متمدن مردم ما بوجود اومده و اونم نسل بدون تربیتی هست که داره شکل میگیره و کم کم دارن عنان مملکت رو بدست میگیرن.
بنظرم باید نسلِ جدیدِ مادران رو هم به نگرانی هامون اضافه کنیم...
بله عین برق میگذره ... وبلاگ نویسی چه دورانی داشت. یادش بخیر.
البته منظور افراط در استفاده هست...