دیشب به محل استقرار جمعی از پسران رفتیم؛ سفر به اعماق خوااااااااّاااااااابگاه دانشجویی.
حتما میدونید چرا روی "خواب" تشدید گذاشتم! متأسفانه رخوت عجیبی در نسل جوان دانشجوی مستقر در خوابگاه وجود داره...
ظاهرا هدف از این بازدید شبانه، پیدا کردن راهکاری برای کم کردن این رخوت بود...
به زحمت حدود بیست نفر از دانشجوها توی نمازخونه حاضر شدند و محفلمون شروع شد...
حاج آقا شروع به صحبت کرد و از قصدش برای ایجاد کلاس های درون خوابگاهی گفت... کلاس هایی با موضوعات طب اسلامی، تفسیر، هنر آیینی و "ریاضیات و هیئت"...!!!
وقتی عنوان "ریاضیات و هیئت" بیان شد، نقاط زیادی از مغزم رو گشتم که سرنخی از این اصطلاح رو پیدا کنم؛ اما نه از دروازه گوش چنین عبارتی شنیده شده بود و نه در دیدهبانی چشم، دیده! البته حدس زدم که از دروس حوزه باشه... اما نمیدونم اون دانشجوها تو اون لحظه به چی فکر میکردن؟؟؟
بگذریم...
نوبت به صحبت دانشجویان شد...
یکی گفت: حاج آقا! بهتر نیست این کلاسها برای عموم و در سطح دانشگاه انجام شه؛ نه فقط محدود به همین چند ده نفر ساکن توی این خوابگاه؟!(حضور در اجتماع)
یکی دیگه: اینا موضوعات خوبین. اما بهتر نیست که برای شروع با موضوعات بهتری مثل ازدواج و... شروع بشه؟! (جذابیت موضوع)
نفر بعد: کاش موضوعاتی مثل شهبات و بحث های سیاسی هم بود(نیازسنجی)
و آخرین نظر: کنارش اردو و ورزش و گواهینامه و... هم داده میشه؟ (راهکارهای انگیزشی)
تقریبا همه این موارد درخواستیِ کاملا منطقیِ این دانشجوها، رد شد! و متأسفانه جو اونجا جوری بود که نمیتونستم ورود کنم.
بنظرم خود این دانشجوها بیشتر از هرکسی از این وضعیت رخوتناک ناراضیاند. اما نیاز به درک از طرف مسئولین دانشگاهی دارن که اصلا توی این وادی نیستن...
و حال که یکی پیدا شده که میخواد توی این وادی قدم بذاره، راه و روشش رو بلد نیست...